۰
یکشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۶ - ۱۰:۳۳
۰ |
۰

رايان گيگز: مجبور شدم از روانپزشک کمک بگيرم

زمان مطالعه: ۱ دقیقه

رایان گیگز اسطوره منچستریونایتد از روزهای بعد از فوتبال و سختی ترک این بازی می‌نویسد.

رايان گيگز: مجبور شدم از روانپزشک کمک بگيرم

به گزارش خبرورزشی، رايان گيگز فاش كرده كه براي كنار آمدن با شرايط جديدش بعد از خداحافظي از فوتبال از روانپزشك كمك گرفته. اين اولين فصل دوري كامل گيگز از فوتبال چه به عنوان بازيكن چه به عنوان مربي بعد از تقريباً 30 سال است. گيگز سال 1991 اولين بازياش را در تيم اصلي يونايتد انجام داد و 24 فصل متمادي همكارياش با آنها ادامه يافت. اواخر اين زمان مدت كوتاهي مربي موقت تيم بود و بعد هم به عنوان دستيار به كادر فني لويي فانخال پيوست. او چند روز بعد از آنكه آرون لنون به خاطر بيماريهاي ناشي از استرس به بيمارستان رواني منتقل شده در مورد دوران سختي كه سپري كرده دست به افشاگري زده و گفته كه اوايل تابستان گذشته تنها چند هفته بعد از ترك كامل اولدترافورد به روانپزشك مراجعه كرده: «كل زندگي من طي 28 سال كارم در يونايتد شكل گرفته بود. من سال قبل در آستانه يك دوران گذار در زندگي حرفهاي و شخصيام قرار داشتم. ميدانستم كه از لحاظ رواني برايم سخت خواهد بود.» او با اشاره به تأثير استرس در دوران حرفهاياش فاش كرد كه هزينه رواني لذت بردن از بازيها در يونايتد خيلي سنگين بوده. استرس چيزي است كه من به عنوان يك بازيكن دريافتم بايد جدي بگيرم و خيلي جاها نتوانستم با فشارها كنار بيايم.» او در طول اين همه سال كار در يونايتد اغلب بازيكن ثابت يونايتد بود و 13 جام قهرماني ليگ برتر از جمله دستاوردهاي او هستند. سالهاي آخر دوران حرفهاياش مدت زمان كمتري براي بازي كردن در اختيارش ميگذاشتند و سر الكس فرگوسن و ديويد مويس در ديدارهاي خاص او را به زمين ميفرستادند: «من نميدانم كه چه چيزي روي آرون تأثير گذاشته اما خود من در آن دورانها كه از تركيب خارج بودم يا بد بازي ميكردم اصلاً حال خوبي نداشتم و احساس بيمصرفي ميكردم.»

اين يادداشت گيگز در روزنامه تلگراف است:

يك فوتباليست حرفهاي، اگر خوششانس باشد، فوتبال خود را از كودكي شروع ميكند و در بزرگسالي به پايان ميبرد و در اين مدت هم تقريباً با برنامههاي مشابه روزانه و البته بسيار سخت و دقيق مواجه است. از بين ما خيليها هم هستند كه بهترين سالهاي جسمي جواني و بزرگسالي خود را فقط در يك تيم سپري ميكنند.

سازماني شدن توصيفي است كه من در مورد زندگي خودم به عنوان فوتباليست در منچستريونايتد به كار ميبرم. از 14 تا 42 سالگي آنجا بودم و زندگيام به شكل كاملاً مشخصي با ريتم زندگي در اولدترافورد شكل گرفته بود، وقتي سال گذشته فوتبالم تمام شد مجبور شدم براي اين تغيير خودم را آماده كنم.

داستان آرون لنون باعث شده كه ماجراي سلامت رواني فوتباليستها بار ديگر سوژه شود و معتقدم به خاطر او و به خاطر هر كس ديگري كه در اين رشته فعاليت ميكند اين خيلي مهم است كه در مورد احساسي كه ما به عنوان فوتباليستهاي حرفهاي داريم و در مورد چگونگي مواجههمان با استرس، به طور شفاف حرف بزنيم.

ميدانم كه بسياري از كساني كه بيرون از فوتبال هستند به دستمزدهاي ما اشاره ميكنند و از نوع زندگيمان كه باعث ميشود از چالشهايي كه خيليها در زندگيشان با آن مواجهند دور باشيم، حرف ميزنند اما همه اينها باعث نميشود ما در ايمني كامل باشيم.

وقتي از يونايتد جدا شدم تصميم گفتم به روانپزشك مراجعه كنم و بهترين راه مقابله با اين وضعيت جديد را بياموزم و پيشنهادهاي او واقعاً در تطبيق يافتن با زندگي جديد بدون منچستريونايتد به من كمك كرد.

او پيشنهاد داد كه بلافاصله خودم را مشغول كنم و به همين دليل به عنوان كارشناس به جام ملتهاي اروپاي فرانسه رفتم و بعد هم به تورنمنت فوتسال در هند. براي اولين بار در زندگيام به باشگاه بدنسازي رفتم و پيشنهاد پزشكم اين بود كه به باشگاهي بروم كه يك ساعت و نيم از خانهام فاصله داشت و همين موضوع باعث شد بخشي از روزم به اين كار بگذرد.

بابت همه چيزهايي كه فوتبال به من داد شكرگزار هستم اما فكر ميكنم فوتبالم در سني به پايان رسيد كه بسياري از افراد خارج از فوتبال تازه به اوج موفقيت در زندگي كاري و شخصي خود ميرسند.

براي اولين بار مشتاقانه فوتبال بازي كردن پسرم را تماشا ميكردم و اين كار فوقالعاده بود. در اين 10 ماه گذشته وقت گذراندن كنار فرزندام واقعاً دلپذير بود اما آنها هم بايد به مدرسه بروند و بايد وقت خالياي كه بين بردن و آوردن آنها از مدرسه وجود دارد را پر كنم.

ميدانستم كه از نظر رواني دوران بسيار سختي در پيش دارم و بايد براي آن آماده شوم. يادم هست زماني كه نوجوان بودم، استيو بروس و برايان رابسون به من ميگفتند كه دوران فوتبالم به سرعت برق تمام ميشود و بايد به فكر آيندهام باشم. هيچ وقت به آن حرفها به طور جدي توجه نكردهام حالا فهميدهام كه درست ميگفتند.

زندگي يك فوتباليست استرسهاي خاص خود را دارد. بايد اعتراف كنم كه هرگز از فوتبال به طور واقعي لذت نبردم. دردسرهاي زيادي در مورد بازي در يونايتد وجود داشت. فقط در حالتي كه در فاصله 10 دقيقه از بازي باقيمانده باشد و شما 3 بر صفر جلو باشيد شايد كمي بتوانيد راحت باشيد در غير اين صورت فوتبال شما را تنبيه ميكند. هرگز نميتوانستي و عاقلانه هم نبود كه براي لحظهاي آرام باشي و بخواهي لذت ببري.

من عاشق تمرين بودم. گرچه هميشه سخت بود اما فشار مسابقه در آن وجود نداشت و تو با كساني بازي ميكردي كه به تو و عشقت به فوتبال احترام ميگذاشتند. ما خوب غذا ميخورديم، خوب مراقبت ميكرديم و مصرف روزانه داروهاي مكمل و تقويتي تأثير زيادي روي وضعيت بدنيمان داشت.

وب‌گردی و دیدنی‌های ورزش

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

پربازدید امروز

آخرین خبرها

منهای ورزش

بازرگانی