خبرورزشی/ فرهاد اشراقی: خیلی دوست دارم روزی از نزدیک با مسئولان ورزش تلویزیون، شورای سیاستگذاری و آنهایی که گزارشگران را چیدمان میکنند، صحبت کنم تا ببینم متر و ملاک آنها برای انتخابهایشان چیست و اگر ملاکی دارند نظر مردم چقدر در این چیدمان برایشان مهم است.
شاید من آدم بدبینی هستم که فکر میکنم عقیده و نظر مردم اصلاً برای تصمیمگیرندگان مهم نیست. شما ببینید، سالهاست که بعضی از برنامههای ورزشی تلویزیون که فقط به این و آن «حال» میدهند و کوچکترین بازدهی و بینندهای ندارند، همچنان با قدرت روی آنتن هستند. در بحث گزارشگران که وضع بدتر است. کسانی که همه میدانند تا چه حد روی اعصاب بینندهها رژه میروند، مدام بازیهای مهم تیمهای پرتماشاگر را - که کلی بیننده تلویزیونی دارد- گزارش میکنند و هیچکس هم نمیتواند به آنها بگوید بالای چشمتان ابرو است. حالا دوستان یا از یکسری گزارشگر و مجری میترسند و یا با آنها رودربایستی دارند (نمیگویم عدهای به جایی وصلند!) از همه بدتر این قانون عجیب و غریب است که میگوید بازیهای شهرستان را حتماً باید گزارشگر شهرستانی همان شهر گزارش کند و هر چیزی هم دل تنگش خواست، بگوید. این گزارشگر شهرستانی در حالی که باران سنگ و فحش در حال بارش است و یگان ویژه دارد در ورزشگاه رژه میرود، به راحتی میتواند بگوید بازی در کمال آرامش! و بدون هیچ مشکلی برگزار میشود... و کسی هم از او نمیپرسد که منظور تو از این حرفها چه بود؟! در واقع به نظر میرسد گزارشگران و مجریان ورزشی هیچ جا پاسخگوی نحوه کار خود نیستند و هر طور که دلشان بخواهد عمل میکنند، چون میدانند کسی کاری به کارشان ندارد. فلان مجری سالهای سال یک مهمان! غیرموجه را روی خط میبرد یا به برنامه زنده دعوتش میکند بدون آن که مهمان یکدرصد برای مخاطبان جذابیت داشته باشد و یا حرف مهمی بزند. بعد هم طرف (آقای مجری) هیچکس را به جز خودش در این کره خاکی قبول ندارد. عجیب اینجاست که همین صدا و سیما با این مجریان و گزارشگران مسابقهای به نام آقای گزارشگر را هم درست میکند تا جوانهای مردم (که خیلیهایشان صفر کیلومترند، ولی همین حالا از بعضی از گزارشگران باتجربه بهترند) از این اساتید نمره بگیرند!
شاید من آدم بدبینی هستم که فکر میکنم عقیده و نظر مردم اصلاً برای تصمیمگیرندگان مهم نیست. شما ببینید، سالهاست که بعضی از برنامههای ورزشی تلویزیون که فقط به این و آن «حال» میدهند و کوچکترین بازدهی و بینندهای ندارند، همچنان با قدرت روی آنتن هستند. در بحث گزارشگران که وضع بدتر است. کسانی که همه میدانند تا چه حد روی اعصاب بینندهها رژه میروند، مدام بازیهای مهم تیمهای پرتماشاگر را - که کلی بیننده تلویزیونی دارد- گزارش میکنند و هیچکس هم نمیتواند به آنها بگوید بالای چشمتان ابرو است. حالا دوستان یا از یکسری گزارشگر و مجری میترسند و یا با آنها رودربایستی دارند (نمیگویم عدهای به جایی وصلند!) از همه بدتر این قانون عجیب و غریب است که میگوید بازیهای شهرستان را حتماً باید گزارشگر شهرستانی همان شهر گزارش کند و هر چیزی هم دل تنگش خواست، بگوید. این گزارشگر شهرستانی در حالی که باران سنگ و فحش در حال بارش است و یگان ویژه دارد در ورزشگاه رژه میرود، به راحتی میتواند بگوید بازی در کمال آرامش! و بدون هیچ مشکلی برگزار میشود... و کسی هم از او نمیپرسد که منظور تو از این حرفها چه بود؟! در واقع به نظر میرسد گزارشگران و مجریان ورزشی هیچ جا پاسخگوی نحوه کار خود نیستند و هر طور که دلشان بخواهد عمل میکنند، چون میدانند کسی کاری به کارشان ندارد. فلان مجری سالهای سال یک مهمان! غیرموجه را روی خط میبرد یا به برنامه زنده دعوتش میکند بدون آن که مهمان یکدرصد برای مخاطبان جذابیت داشته باشد و یا حرف مهمی بزند. بعد هم طرف (آقای مجری) هیچکس را به جز خودش در این کره خاکی قبول ندارد. عجیب اینجاست که همین صدا و سیما با این مجریان و گزارشگران مسابقهای به نام آقای گزارشگر را هم درست میکند تا جوانهای مردم (که خیلیهایشان صفر کیلومترند، ولی همین حالا از بعضی از گزارشگران باتجربه بهترند) از این اساتید نمره بگیرند!

