از جابهجا کردن آدمها همیشه ضربه خوردهایم و باز هم خواهیم خورد. تا زمانی که آدمها سر جای خودشان نباشند، نمیتوانید امیدی به بهبود وضع و درست شدن غلطها داشته باشید. در خانواده فوتبال، همه فوتبالیاند، ولی هر کس وظیفه و جایگاه خودش را دارد. در همه صنوف همین است. از بیرون در یک نانوایی همه مشغول کارند، ولی فرق هست بین جایگاه و کار و دستمزد شاطر با خمیرگیر و البته همه در کنار هم از این کار نان میبرند. در فوتبال، بازیکن داریم و مربی. مدیر هست و داور. تماشاگر هست و خبرنگار. کارشناس داریم و بوقچی. حالا اگر برویم بوقچی را جای مدیر بگذاریم، چه میشود؟! یا وقتی بازیکن بشود خبرنگار؟ در اینکه همه سر این سفره هستیم، شکی نیست و همه از هم خبر داریم، ولی قرار نیست در کار هم دخالت کنیم و جای هم را بگیریم. به عنوان کسی که نزدیک به ۲ دهه است با بسیاری از اعضای خانواده «داوری فوتبال» از نزدیک نشست و برخاست داشته و با برخی از آنها «زندگی» کردهام، میتوانم ادعا کنم که علیرضا فغانی را خوب میشناسم. نه برای دیروز و امروز، از ابتدای شروع کارش. «علیرضا» مثل هر انسان دیگری واجد خصوصیاتی است. اینکه یک داور را تا حد یک تماشاگر یا بوقچی متعصب یک تیم پایین بیاوریم، فقط به خودمان ضربه زدهایم. در صحنهای علیرضا کارت میدهد، ناگهان هوادار آن تیم میپرد که «تو که میدانستی یک اخطار دارد، چرا او را محروم کردی؟» انصافاً در آن هیجان بازی و آدرنالین بالا، خود آن بازیکن یا بازیکن کناری میدانند که داور بداند؟ علیرضا بازیکنان را خوب میشناسد، ولی همه کسانی که او را میشناسند، میدانند «رفاقت» در کارش ندارد. او برای برادر همسرش و حتی پسرش یا برادرش در داوری پارتیبازی نکرده که بخواهد برای منِ رفیقش کاری کند! داور هم انسان است. در آن اوج استرس و هیجان که ۴۰ میلیون نفر پای تلویزیون داشتیم، دقیقه ۹۰ و وسط آن همه هیاهو، چرا باور نداریم که داور هم ممکن است یک لحظه متوجه نشود؟
تازه مگر ما کارشناس داوری هستیم همه؟! اصلاً فرض که فغانی اشتباه کرد و باید خطای منشا را میگرفت؛ چرا اتهام رنگی بودن به داوری میزنید که تا همین چند ماه پیش نام ایران و ایرانی را تا بلندترین قلههای فوتبال بالا برد؟! علیرضا از آن آدمهاست که از بیرون یک جور دیگر دیده میشود. او به شهادت دوستانش - پس از تمام افتخارات و قلهها که درنوردید- ذرهای تغییر نکرده و هنوز با همه همانطور رفتار میکند که ۱۰ سال پیش میکرد. او در اوج موفقیت هنوز در شهرری و محله کودکیاش زندگی میکند. مثل خیلیها خودش را گم نکرده تا ولنجکنشین شود. وصله غرور و از بالا نگاه کردن اگر در این فوتبال به یکی نچسبد، همو علیرضاست. اصلاً فرض که بنا به «گندهشماری» باشد؛ در این فوتبال کدام مربی یا بازیکن ما به فینال جام ملتها، المپیک، باشگاههای جهان، جام کنفدراسیونها، لیگ قهرمانان آسیا و ردهبندی جام جهانی رسیده؟! اگر شجریان و پرویز پرستویی و محمود فرشچیان و پرویز تناولی با من و شما فرق داشته باشند، مگر جای تعجب است؟! برای مثال به جملهای توجه کنید؛ فغانی در شروع بازی و صحنهای طبق نص صریح قانون به مربی سپاهان تذکر میدهد که اگر اعتراض کنید، روی سکو میروید. قلعهنویی به جلال مرادی میگوید: «این مرا از چه میترساند؟!» چرا باید از اجرای قانون - توسط یک داور که وظیفهاش است- حمل بر «تهدید» کنیم؟! وظیفه بازیکن و مربی و مدیر و خبرنگار و هوادار و کارشناس معلوم است؛ وظیفه داور چرا باید این همه عجیب و چالشبرانگیز باشد؟!
علیرضا فغانی - چه بخواهیم، چه نه- با فاصله بهترین داور تاریخ ایران و آسیاست، اما قبل از این کوه افتخار و مدال، او یک انسان واقعی است. اگر من و شما طرفدار فرد یا تیمی هستیم، نباید توقع داشته باشیم که داور هم مثل ما فکر و رفتار کند! بپذیریم که هیچکس - مطلقاً هیچ انسانی- شرف و آبرو و اعتبار خود را عمدی به پای هیچ کس دیگر نمیریزد. اگر داوری اشتباهی کرده، بگذاریم کارشناسان داوری نظر بدهند. ما اگر خیلی هنرمندیم، کار خودمان را درست انجام بدهیم.
تازه مگر ما کارشناس داوری هستیم همه؟! اصلاً فرض که فغانی اشتباه کرد و باید خطای منشا را میگرفت؛ چرا اتهام رنگی بودن به داوری میزنید که تا همین چند ماه پیش نام ایران و ایرانی را تا بلندترین قلههای فوتبال بالا برد؟! علیرضا از آن آدمهاست که از بیرون یک جور دیگر دیده میشود. او به شهادت دوستانش - پس از تمام افتخارات و قلهها که درنوردید- ذرهای تغییر نکرده و هنوز با همه همانطور رفتار میکند که ۱۰ سال پیش میکرد. او در اوج موفقیت هنوز در شهرری و محله کودکیاش زندگی میکند. مثل خیلیها خودش را گم نکرده تا ولنجکنشین شود. وصله غرور و از بالا نگاه کردن اگر در این فوتبال به یکی نچسبد، همو علیرضاست. اصلاً فرض که بنا به «گندهشماری» باشد؛ در این فوتبال کدام مربی یا بازیکن ما به فینال جام ملتها، المپیک، باشگاههای جهان، جام کنفدراسیونها، لیگ قهرمانان آسیا و ردهبندی جام جهانی رسیده؟! اگر شجریان و پرویز پرستویی و محمود فرشچیان و پرویز تناولی با من و شما فرق داشته باشند، مگر جای تعجب است؟! برای مثال به جملهای توجه کنید؛ فغانی در شروع بازی و صحنهای طبق نص صریح قانون به مربی سپاهان تذکر میدهد که اگر اعتراض کنید، روی سکو میروید. قلعهنویی به جلال مرادی میگوید: «این مرا از چه میترساند؟!» چرا باید از اجرای قانون - توسط یک داور که وظیفهاش است- حمل بر «تهدید» کنیم؟! وظیفه بازیکن و مربی و مدیر و خبرنگار و هوادار و کارشناس معلوم است؛ وظیفه داور چرا باید این همه عجیب و چالشبرانگیز باشد؟!
علیرضا فغانی - چه بخواهیم، چه نه- با فاصله بهترین داور تاریخ ایران و آسیاست، اما قبل از این کوه افتخار و مدال، او یک انسان واقعی است. اگر من و شما طرفدار فرد یا تیمی هستیم، نباید توقع داشته باشیم که داور هم مثل ما فکر و رفتار کند! بپذیریم که هیچکس - مطلقاً هیچ انسانی- شرف و آبرو و اعتبار خود را عمدی به پای هیچ کس دیگر نمیریزد. اگر داوری اشتباهی کرده، بگذاریم کارشناسان داوری نظر بدهند. ما اگر خیلی هنرمندیم، کار خودمان را درست انجام بدهیم.