۰
زمان مطالعه: ۱ دقیقه

پسر زیدان، که در دنیای فوتبال، دروازه‌بانی می‌کند می‌گوید اسپانیا را دوست دارد، ولی خودش را فرانسوی می‌داند.

لوکا زیدان: باید از پیله رئال بیرون می‌زدم خبرورزشی/ کارن فیروزی؛ لوکا، پسر دوم زین‌الدین زیدان که برخلاف پدر و ۳ برادر دیگرش، ایستادن درون دروازه را انتخاب کرده است بعد از سال‌ها حضور در رئال‌مادرید بالاخره تصمیم گرفت از این باشگاه جدا شود. او که دو سال در تیم‌های اصلی رئال به عنوان دروازه‌بان ذخیره حضور داشت، سال‌ها در تیم ذخیره‌های مادرید هم به میدان رفت، ولی بالاخره تصمیم گرفته جایی به غیر از رئال مادرید را هم امتحان کند. این دروازه‌بان ۲۱ ساله که سابقه حضور در تیم‌های ملی زیر ۲۳ سال فرانسه را هم در کارنامه دارد حالا قرضی به تیم سانتاندر در دسته دوم اسپانیا پیوسته و این روز‌ها باید تلاش کند تیمش را از سقوط به دسته پایین‌تر نجات دهد. برخلاف حضور در رئال مادرید که بیشتر روی نیمکت می‌نشست حالا طرفداران سانتاندر به او امید زیادی دارند تا تیم‌شان را نجات دهد. به همین مناسبت روزنامه «اکیپ»، گفت‌وگوی مفصلی با پسر زیدان انجام داده که خلاصه‌ای از آن را از نظر می‌گذرانید.

تو به صورت قرضی به سانتاندر رفتی و حالا به طور رسمی نخستین تجربه حضورت در باشگاهی به غیر از رئال را داری از سر می‌گذرانی. احساس می‌کنی به چنین موردی نیاز داشتی؟
من از زمانی که هشت ساله بودم در رئال حضور داشته‌ام و در همه تیم‌هایش تا رسیدن به تیم اصلی رئال، بازی کرده ام. چند وقتی هم بود که بین تیم کاستیا (ذخیره‌های رئال) و تیم اصلی در رفت و آمد بودم. احساس کردم این فصل نیاز به جابه‌جایی و رفتن از رئال دارم، چون بالاخره برای خودم اهدافی طراحی کرده‌ام. من هم به این نیاز دارم به صورت مستمر درون دروازه قرار بگیرم. حالا فضا و ذهنیتی که در این باشگاه اسپانیایی حاکم است را دوست دارم و می‌خواهم برایش بجنگم.

به این هم نیاز داشتی که بالاخره از پیله مادریدی‌ها بیرون بزنی؟
دوست داشتم با بال‌های خودم پرواز کنم. می‌خواهم تاریخ خودم را در فوتبال بنویسم و دوران حرفه‌ای مختص خودم را داشته باشم. در دسته سوم اسپانیا، جایی که تیم ذخیره‌های مادرید بازی می‌کند، من خیلی کم دیده شدم. لیگ دسته دو اسپانیا، اما چیز دیگری است. این لیگ بسیار همگن است و تیم‌هایی در آن حضور دارند که سابقه بازی در لالیگا را دارند؛ تیم‌هایی مثل لاکرونیا، مالاگا، تنریف، اوئسکا و رایووایکانو. هدفم این است جایگاه ثابتی در تیم به‌دست بیاورم و توانایی‌هایم را اثبات کنم.

قرارداد تو با رئال مادرید ژوئن ۲۰۲۰ تمام می‌شود. احتمالش هست به لیگ فرانسه بروی؟
من اسپانیا را دوست دارم، ولی خودم را فرانسوی می‌دانم. از سه سالگی در اسپانیا بوده ام، ولی عادت‌هایم فرانسوی است. از زمانی که کوچک بودم تعطیلاتم را در فرانسه سپری کرده‌ام. برای سال آینده؟ اگر پیشنهادش شود چرا که نه؟ پیشتر از لیگ فرانسه یکی دو پیشنهاد هم داشته‌ام.

تو فرانسوی هستی، ولی در این کشور خیلی کم تو را می‌شناسند. چطور دروازه‌بانی هستی؟
من کلی شخصیت و کاریزمای دروازه‌بانی دارم؛ چیزی که به من قدرت و اطمینان می‌دهد. دروازه‌بانی هستم شبیه به بازیکن. از زمانی که خیلی کوچک بودم بازی با پایم خوب بوده است. به خاطر همین بازی با پای خوب، بیشتر هم بازی می‌کردم و هم دروازه می‌ایستادم. در تمرینات هم گاهی پیش می‌امد که بروم و جلو بازی کنم. به نظرم دروازه‌بانی مدرنی هستم که بازی با پایش خوب است و کم و بیش روی توپ‌های ارسالی و خروج‌ها خوب است.

در رئال تو دوره آموزشی خوبی با حضور کیلور ناواس و تیبو کورتوآ برای دروازه‌بانی سپری کردی. از آن‌ها چه چیزی یاد گرفتی؟
تمرینات روزانه‌ام کنار آن‌ها بسیار مفید بود، البته نه فقط آن‌ها بلکه کنار بقیه بازیکنان تیم هم درس‌های زیادی اموختم. تمرین کردن کنار این بازیکنان حرفه‌ای در دو سال اخیر، کمک زیادی به رشد من کرده است. درس‌های ارزشمندی گرفتم. از دروازه‌بان‌های رئال مشورت‌های زیادی گرفتم. البته فقط توصیه‌های آن‌ها نبود بلکه از بقیه دروازه‌بان‌ها مثل فابیان بارتز هم مشاوره‌های خوبی گرفتم. او بازی با پایش خیلی خوب بود و منبع الهامی در این زمینه برایم بود. می‌دانم که مسیر دروازه‌بانی‌ام را دنبال می‌کند. دوست دارم به حرف‌هایش گوش کنم.

نخستین جلسه تمرینی با تیم اصلی که زیر نظر پدرت برگزار شد را به خاطر داری؟
آن جلسه تمرینی زیر نظر پدرم نبود بلکه کارلو آنچلوتی بود که من را به جلسه ویژه تمرینی برد که داشت روی شوتزنی مهاجمان تیم کار می‌کرد. آن موقع پانزده سالم بود. کریستیانو رونالدو، کریم بنزما و بقیه بمب بارانم کردند. همیشه در ذهنم می‌ماند!

لوکا زیدان: باید از پیله رئال بیرون می‌زدم

چطور با این رابطه پدر - مربی با پدرت کنار آمدی؟
وقتی بعد از رفتن لوپتگی و سولاری او برگشت، یک فصل کامل را تقریباً با این شرایط سپری کردیم. از بیرون، این موضوع انگار ویژه به نظر می‌رسد، ولی در واقع امری طبیعی و ساده است. در تمرینات و مسابقه‌ها من او را به چشم پدر نمی‌بینیم و او هم من را پسرش نمی‌بینید. بعد که به خانه برگردیم ما دوباره پدر و پسر می‌شویم. در خانه همیشه درباره فوتبال حرف می‌زنیم! علاوه بر پدرمان، ما ۴ تا برادر دیوانه توپ هستیم. حالا حال مادرم را تصور کنید... بعضی وقت‌ها واقعاً جان به لب می‌شود به ویژه اینکه هم باید ما را برای فوتبال ببرد و هم اینکه باید بنشیند و مسابقه‌مان را نگاه کند. به هر حال فوتبال عشق ما است و مادرم هم چیزی که ما دوست داریم را دوست دارد.

چه خاطره خوبی از سال‌های حضورت در رئال باقی مانده است؟
خاطرات زیبای زیادی، ولی فیکس بازی کردنم در ترکیب در سانتیاگو برنابئو در دیدار برابر اوئسکا عالی بود. شبیه رویا بود. به این ورزشگاه وقتی خیلی کوچک بودم به همراه پدرم رفته بودم. هیجان بسیار زیادی داشت. امیدوارم یک روز دیگر هم چنین کاری را انجام دهم.

تو تنها پسر خانواده‌ای که دروازه‌بان شده است. چطور چنین چیزی ممکن است؟
در خانه با پدر و برادر بزرگم انزو بازی می‌کردیم. از آنجا که من کوچکترین بودم و حرفم زیاد برشی نداشت غالباً درون دروازه می‌ایستادم. دوست داشتم بیایم جلو بازی کنم، ولی انزو من را درون دروازه می‌گذاشت. آدم هم همیشه باید به حرف بزرگ‌ترش گوش کند! برای اینکه من را درون دروازه نگه دارند می‌گفتند دروازه‌بانی‌ات خوب است... من هم به این موضوع عادت کردم.

چرا پشت پیراهن نوشته‌ای لوکا؟ چرا ننوشته‌ای زیدان؟
به خاطر اینکه می‌خواهم به خاطر خودم درباره‌ام حرف بزنند. فکر می‌کنم برای دیگر برادرهایم هم چنین موضوعی صدق می‌کند. با این حال ما هم مثل بقیه بچه‌ها هستیم و پدرمان را تحسین می‌کنیم. می‌دانیم که بازیکن فوق‌العاده‌ای بوده است. او الگوی ما است، ولی هرکداممان باید سعی کنیم دوران حرفه‌ای خودمان را بسازیم. همگی به اسم خانوادگی‌مان افتخار می‌کنیم.

و از آنجا که پسر زین‌الدین زیدان هستی فکر می‌کنی انتقادات همیشه از تو بیشتر است؟ به ویژه انتقادات منفی؟
با انتقادات از زمانی که در تیم زیر ۱۷ ساله‌های فرانسه بازی می‌کردم آشنا شدم. در نیمه‌نهایی یورو من یک ضربه پنالتی چیپ برابر بلژیک زدم که گل نشد، ولی سه‌تا پنالتی را گرفتم و در نهایت توانستیم به فینال برویم. پیش از آنکه روی مهار سه پنالتی‌ام زوم کنند درباره پنالتی چیپی که خراب کردم حرف زدند. بعد هم که آلمان را بردیم و قهرمان اروپا شدیم. تجربه کردن چنین انتقاداتی در سن ۱۷، ۱۸ و یا ۱۹ سالگی می‌تواند از لحاظ روحی شما را به هم بریزد. به همین خاطر است که می‌گویم شخصیت زیادی به‌دست آورده‌ام. به هر حال من به توانایی هایم ایمان دارم

وب‌گردی و دیدنی‌های ورزش

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

پربازدید امروز

آخرین خبرها

منهای ورزش

بازرگانی