به گزارش خبرورزشی، اریگو ساکی به عنوان اسطوره میلان و سرمربی دوران طلایی این باشگاه، از شرایط امروز میلان شاکی است. او بدون تعارف حقایق رو درباره میلان می گوید؛
دیدن میلان در چنین وضعیت اسفباری، اندوهی عمیق در دلم مینشاند؛ چراکه من با این باشگاه، با هوادارانش، با رنگهایش پیوندی ناگسستنی دارم. در فینال کوپا ایتالیا که با شایستگی به بولونیا باختیم، آنچه از آغاز این فصل در ذهنم بود، بار دیگر برایم اثبات شد: میلان دیگر یک «تیم» نیست؛ و این، دلایل مشخصی دارد. چهار دلیل را به ترتیب اهمیت برایتان بازگو میکنم:
یکم – باشگاه باید پیشقراول باشد
باشگاه بالاتر از هر مربی و بازیکنی قرار دارد. با تاریخ، بینش و سبک خود باید مسیر را روشن کند. زمانی که رئیس برلوسکونی، که تا همیشه مدیونش خواهم بود، مرا به میلان آورد، گفت هدفش این است که نه تنها پیروز باشد، بلکه مردم را با فوتبال تماشایی به وجد آورد. او دیدگاهی روشن داشت و آن را به تمام اعضای مجموعه منتقل میکرد. حال از خود بپرسید: آیا میلان امروز، به عنوان یک باشگاه، دارای چنین دیدگاهی هست؟ به باور من، نه. میلان امروز با بیهدفی و تزلزل پیش میرود، و همین تلوتلو خوردنها سرانجام آن را به دیواری سخت خواهد کوباند.
دوم – انتخاب سرمربی، آغازگر یک مسیر است
در ابتدای فصل، انتخاب مربی باید با چشمانداز باشگاه هماهنگ باشد. اما میلان ابتدا قصد داشت لوپتگی اسپانیایی را بیاورد، ولی چون هواداران از این انتخاب خشنود نبودند و او را در قد و قامت باشگاه نمیدیدند، نظرشان را عوض کردند و به سراغ فونسکا پرتغالی رفتند. کسی که هرچند در اوکراین خوب کار کرده بود، اما در ایتالیا هرگز درخششی نداشت. این تصمیم، اشتباهی بزرگ از سوی مدیرانی بود که حالا، در نیمهٔ فصل، سعی کردند با انتصاب سرجیو کنسیسائو اشتباه خود را اصلاح کنند. و من معتقدم کنسیسائو کمتقصیرترین فرد در این میان است، چرا که وارد فضایی آشفته شد. اما در نهایت، باز هم همین او خواهد بود که قربانی میشود. چرا؟ چون این یکی از آن قوانین پوچ و همیشگی دنیای فوتبال است: سرمربی را عوض کن تا همهچیز درست شود. اما چگونه میتوان چیزی را اصلاح کرد، وقتی همان کسانی که آغازگر اشتباه بودهاند، همچنان در رأس کار قرار دارند؟
سوم – تیمی بدون انسجام
میلان مجموعهای از بازیکنان تصادفیست. من قصد ندارم درباره توانایی فنی فردیشان بحث کنم—هرچند میتوانم—اما مسئله اصلی این است که آنها به عنوان یک تیم، هویتی ندارند. من تیمی از بازیکنان باهوش، وفادار و منظم داشتم که دستورالعملها را بهخوبی اجرا میکردند. حالا اما، بازیکنانی از سراسر دنیا خریداری میشوند، از فرهنگها و سبکهای متفاوت. چگونه میتوان از چنین گروهی، تیمی منسجم ساخت و سبکی ویژه به آن داد؟ میلانِ من، که از سوی فیفا بهعنوان بهترین تیم باشگاهی قرن شناخته شد، بر پایهای ایتالیایی استوار بود که به آن، ابتدا دو و سپس سه بازیکن هلندی افزوده شد. در سال ۱۹۸۸، بدون حضور بیشتر فصل از مارکو فنباستن، قهرمان لیگ شدیم و در ورزشگاه ناپل، با تشویق هواداران حریف زمین را ترک کردیم. این موفقیت ممکن نبود، مگر با داشتن راهبردی روشن از سوی باشگاه، که همگان آن را پذیرفته بودند.
چهارم – خرید بازیکن، کار سادهای نیست
در خرید بازیکن باید دقت کرد، وگرنه هزینههای سنگینی روی دست باشگاه میماند بیآنکه بازدهی داشته باشد. زمانی که به میلان آمدم، بازیکنانی از سری B و C آوردم. حتی بازیکنی که در تیم ملی بود را کنار گذاشتم، فقط چون رفتار حرفهای نداشت. به جوانان اعتماد کردم، و برلوسکونی نهتنها کنارم ایستاد، بلکه از من حمایت کامل کرد. پیش از جذب رایکارد، یکی از افراد مورد اعتمادم را برای زیر نظر گرفتن تمریناتش فرستادم. در گزارشی که دریافت کردم، حتی عادت غذایی، زمان بیدار شدن و دوستانش ذکر شده بود. آیا امروز هم چنین کاری میشود؟ بهنظر نمیرسد، با توجه به آنچه در زمین میبینیم. و اینگونه است که اشتباهات تکرار میشوند و باید آنها را جبران کرد.
زیرا برای کسی مانند من، که عاشق میلان است، دیدن این تیم در چنین وضعیت تأسفباری، واقعاً غیرقابل تحمل است.
۱

زمان مطالعه: ۳ دقیقه
اریگو ساکی می گوید؛ جام حذفی ایتالیا را با شایستگی از دست دادیم، باشگاه بیبرنامه پیش میرود و کنسیسائو کمتقصیرترین فرد در این ماجراست...