به گزارش خبرورزشی، اینزاگی، نزدیک به یک ساعت پس از پایان بازی اینتر مقابل لاتزیو در رختکن ماند؛ کنار بازیکنان و مدیران باشگاه. سایهی شکست ۲۰۲۲ دوباره روی سر تیم افتاده بود. او یک ساعت با بچه های تیمش حرف زد.
تنها ۳۱ مه میتواند به کمک اینتر بیاید، تیمی که بیرمق و ناباور، با دستانی بر صورت، پایان را تماشا کرد. از تمام راههایی که میشد قهرمانی را از دست داد، راهی که دیشب تیم سیمونه اینزاگی انتخاب کرد، از همه دردناکتر، خشنتر و نابخشودنیتر بود. از پارما دقیقاً همان نتیجهای رسید که مربی در رؤیاهایش میخواست؛ هدیهای که ده روز پیش حتی تصورش نمیرفت. سرنوشت، دوباره تمامقد به دستان تیم او بازگشته بود—تیمی که دو گل زد و از ناپولی پیش افتاد. اما همانطور که بالا رفت، پایین آمد. دو گل هم با کمال مهربانی به لاتزیو تقدیم شد؛ در نیمه دومی بیروح، بیعذر، و بیهویت.
اینتر طوری بازی کرد که انگار کار تمام شده و فقط منتظر شنیدن خبر خوب از پارما بود. اما حالا باید این شکست را، این فروپاشی را، هرچه سریعتر فراموش کند—چون پاری سن ژرمن در راه است، و چون دیوانگی این فصل، هر پایانی را ممکن کرده، حتی آتشبازیهایی در ۹۰ دقیقه آخر که انگار از پیش نوشته شدهاند. اما حتی اگر معجزهای در راه باشد، اینتر باید فقط و فقط خودش را سرزنش کند برای آنچه در سن سیرو رخ داد—جایی که زمانی بازگشت مقابل بارسا را دید، و حالا یک خودکشی فوتبالی دیگر را. برتری در جدول، دو بار محقق شده بود، و هر دو بار هم دود شده بود. بارلا با سر به زمین میکوبید و مربی، در پایان، تنها با کبریت سوختهای در دست، از زمین اخراج شد. او ماند، در رختکن، در گفتوگویی طولانی و شاید تلخ؛ در حالی که مربی لاتزیو، با شرایطی مشابه، همه مصاحبهها را تمام کرده بود و رفته بود.
فاجعه آرنا
اینتر نباید اصلاً چنین فرصتی برای قهرمانی میداشت. آن روز که مقابل بارسلونا معجزه ساخت، انگار قید اسکودتو را زده بود. اما کمکهای جنوا و پارما، همهچیز را عوض کردند. حالا اگر این فصل بدون قهرمانی تمام شود، افتخارات اروپایی هم دلیلی برای فراموشی نخواهند بود. شاید این شکست حتی تلختر از فصل ۲۰۲۲ باشد—چون در دقیقه ۸۹ بازی ماقبل آخر، همهچیز در مشت اینزاگی بود. هر دو بار، سرنوشت با آرناتوویچ گره خورد: بار اول با گل بولونیا و فاجعه رادو، و این بار بهعنوان ذخیرهای درمانده در اینتر، با ضربهای مضحک در دقیقه ۹۵، پس از پاس سر آچربی، همان بازیکن تکراری که شاید در تابستان تبدیل به یک میم همیشگی شود. برای نسل قدیمیتر، این فقط یک کارتپستال رنگباخته بود؛ برای بقیه، نقطهی پایانی بر دو سالی که سهمش از موفقیت، صفر تا یک بود.
نه فقط آرناتوویچ؛ بیشتر بازیکنان اصلی اینزاگی در این شب سرنوشتساز، زیر سطحی ظاهر شدند که قهرمانی میطلبد.
درد واقعی
تا وقتی که بازی جنوا–ناپولی مساوی بود، هنوز میشد امیدوار بود؛ میشد اشتباهات قبل را فراموش کرد. اما اشتباهی که دیشب رخ داد، آنقدر بزرگ و واضح بود که دیگر نمیشد نادیدهاش گرفت. نبرد نهایی با پاری سن ژرمن، شاید مرهمی باشد؛ شاید اوج شادی، این رنج را التیام دهد. اما تا آن لحظه، زخمی قدیمی دوباره سر باز کرده—زخمی که این بار، با دوبار پیش افتادن و دوبار عقب افتادن، عمقش دوچندان شده.
اسکودتوی گمشده
لاتزیو در دقایق پایانی کار را ۲-۲ کرد. خبری از +۱ امتیاز نسبت به ناپولی نبود. بیسک پیش از پایان نیمه اول گل زد، پدرو مساوی کرد، دومفریز گل دوم اینتر را زد، اما باز هم پدرو، از روی نقطه پنالتی، سنسیرو را یخ کرد: قهرمانی هنوز دور است.
در نهایت از چه چیزی حرف میزنیم؟ از یک اسکودتوی از دسترفته برای اینتر. مگر آنکه شگفتیای باورنکردنی رخ دهد (که نمیتوان آن را کاملاً رد کرد، اما احتمالش پایین است)، بعید است کالیاریِ نجاتیافته در مارادونا مقابل ناپولی دوام بیاورد. ناپولی، با وجود تساوی در پارما، حالا دستش به جام رسیده. اینتر، دوبار در جریان بازی با لاتزیو، قهرمانی را در دستانش داشت و هر دوبار آن را رها کرد. با دخالت VAR. جزئیاتی که منتقدان فناوری با ولع به آن خواهند پرداخت: بدون بازبینی ویدئویی، اینتر هم بازی را برده بود و هم اسکودتو را. پنالتیای که بیسک بهخاطر ضربهی دست به صورت کاستلانوس مرتکب شد، سرنوشتساز بود. پدرو بیرحمانه توپ را به تور زد. فوتبال گاهی مثل یک دایره کامل است: فصل اینتر با تساوی ۲-۲ در ماراسی برابر جنوا شروع شد، با پنالتیای در دقایق پایانی که باز هم بهخاطر خطای هند بیسک به وجود آمد. حالا هم با همان بازیکن، با همان اشتباه، این فصل عملاً به پایان رسید. بیسک بااستعداد است، اما باید یاد بگیرد دستها و آرنجهایش را کنترل کند.
ویرانی تدریجی
این دومین بار است که سیمونه اینزاگی اسکودتو را از کف میدهد؛ بار اول در ۲۰۲۲، به سود میلان. آیندهاش حالا یا سفید است یا سیاه: اگر قهرمان لیگ قهرمانان شود، قدیس میشود. اگر نه، محکوم. این قهرمانی، تقریباً به ناپولی تقدیم شد. و دردناک است. اینتر بارها به خودش ضربه زد: در عید پاک مقابل بولونیا در دالآرا، در خانه مقابل رم، و دیشب برابر لاتزیو. فقط دو امتیاز بیشتر در این سه بازی کافی بود برای قهرمانیای که از نظر فنی، شایستهاش بودند. اما وقتی حساب و کتاب درنمیآید و ناپولی قهرمان میشود، یعنی اشتباهات زیادی رخ داده. اشتباهاتی از سر بیدقتی، از سر غرور، از اعتماد کور به لیگ قهرمانان.
برتریای که سوخت
نیمه اول یکطرفه بود. اینتر، حاکم میدان، در زمین حریف، با کنترل کامل. لاتزیو عقب نشسته بود، با طرحی دفاعی از بارونی که وسینو را در نقش هافبک هجومی کاذب قرار داده بود تا چالهاناوغلو را ببندد. نقشهای قدیمی، و قابلپیشبینی. اینتر، با منابع فنیاش، از آن عبور کرد. لاتزیو فقط دفاع میکرد و اینتر را وادار به گردش مداوم توپ میکرد، از این سو به آن سو، در جستجوی روزنه. ارسال تورام، اولین خطر جدی را خلق کرد؛ دیمارکو شوت زد و مانداس توپ را برگشت داد. بعد از آن، لاتزیو روی یک حمله تماشایی صاحب موقعیت شد: پاس عمقی دیا برای ایساکسن در پشت دفاع، که با واکنش عالی زومر مهار شد. اما در وقتهای اضافه، اینتر مزد بازیاش را گرفت: کرنر چالهاناوغلو، ضربهی انحرافی دیا، شوت دیمارکو که به رومانیولی خورد، بیسک توپ رها را به تور کوبید. برتری، عادلانه بود. اینتر بهتر بود؛ لاتزیو بیش از حد محتاط.
در پایان نیمه، اینتر صدرنشین بود. ناپولی، تحت فشار.
تاب خوردن احساسات
نیمه دوم، زمین سنسیرو چشم بود و گوشها در پارما. در تاردینی همهچیز صفر-صفر ماند. اما در سنسیرو، ورق برگشت. بارونی تاکتیکش را تغییر داد. پدرو وارد زمین شد، کهنهسربازی سرسخت و بیتسلیم. گل تساوی لاتزیو ابتدا بهخاطر آفسایدی که نبود، مردود شد، اما بعد از بازبینی تأیید شد. شوت ماروشیچ به دست دومفریز خورد، وسینو توپ را به شکلی نامحتمل به پدرو رساند و او هم گل زد. پرچم بالا رفت، اما VAR گل را تأیید کرد.
دومفریز گل دوم اینتر را با ضربهسر روی ارسال چالهاناوغلو زد. سنسیرو به جوش آمد. ناپولی گل نمیزد. کافی بود اینتر در کومو ببرد. اما بیسک، روی حرکت کاستلانوس، وسوسه شد دستش را بالا بیاورد. باز هم پنالتی. باز هم VAR. باز هم پدرو. ۲-۲. سنسیرو ساکت شد.
لحظات پایانی یادآور بازی برگشت برابر بارسلونا بود. آچربی دوباره به مهاجم تبدیل شد، با یک ضربه سر توپ را به آرناتوویچ رساند، اما او با چرخشی شل و بیاثر، موقعیت را از دست داد. مثل بازیهای دوستانه پنجشنبهشب، با بدن خسته و شکمی برآمده.
قهرمانی را اینطور نباید از دست داد.
او یک ساعت برای تیمش حرف زد و سعی کرد آنها را از این شوک بیرون بیاورد.