به گزارش خبرورزشی، شنبه دقیقاً ۷۲۱ روز، یعنی کمی کمتر از دو سال، از زمانی میگذرد که صدای سنگین برخورد توپ به تیر دروازه پشت سر ادرسون، دروازهبان سیتی، شنیده شد.
سپس، در برگشت، روملو لوکاکو آنجا ایستاده بود؛ همچون درخت بلوطی که تکان نمیخورد، ضربهای زد که بیشتر شبیه دفاع بود تا گلزنی. آن صحنه، برای فدریکو دیمارکو هر روز زنده شده است؛ در خوشی و ناخوشی. پشیمانیای از آن دست که هرگز رهایت نمیکند، حتی فصل گذشته که این مدافع چپپا به قلهای تازه رسید؛ چه برسد به امسال، که قهرمانی را به همتیمی پیشین بلژیکیاش باخت. او، کسی که در ۱۰ ژوئن ۲۰۲۳ درست در همان نقطهای از محوطه جریمه بود که هرگز نباید میبود. فینال استانبول خاطرهای است سوزان و افتخارآمیز، اما با دردی عمیق برای آن بخش بزرگ از اینتر که در زمین بود و حالا میخواهد دوباره تلاش کند، این بار در مونیخ. دیمارکو فرصت زندگیاش را داشت تا گواردیولا را شکست دهد و به جام نزدیک شود، اما او تنها نبود؛ دیگر همتیمیها هم با همان حس به میدان خواهند آمد.
در مجموع ۹ نفر، از جمله کاپیتان و نایبکاپیتان، لائوتارو و بارلا، که روی چمن ورزشگاه ترکیهای بیکلام ایستاده بودند، دستها بر چهره، اشک در چشمان.
در این دو سال، اینتر کمی ظاهرش را تغییر داده بیآنکه سبک خود را عوض کند؛ تنظیماتی لازم، اما پایهها همچنان پابرجا هستند. اونانا به فروش غیرمنتظرهای تبدیل شد، در حالی که یان زومر برای آن مهار خارقالعاده برابر یامال در یادها خواهد ماند. بنژامن پاوارد همان قطعهی پازلی بود که برای تکمیل مثلث دفاعی پس از جدایی اشکرینیار لازم بود: بازیکنی که سرانجام در پاریس ناکام ماند و بعد به فنرباغچه ژوزه مورینیو رفت. جایی که پیشتر لوکاکو و ژکو حضور داشتند، امروز تورام میدرخشد، کاملاً هماهنگ با شریک آرژانتینیاش. باقی گروه سیمونه اینزاگی، همان دلشکستگان استانبول هستند. در ترکیب احتمالی فینال برابر پاریسنژرمن، هفت نفر از بازیکنانی که برابر سیتی نیز از ابتدا بودند، حضور دارند. دارمیان نیز باید به این جمع افزوده شود: دو سال پیش، او خلأ ناشی از شورش پنهان اشکرینیار را از دقیقه اول پر کرد. نقش یک مدافع مرکزی راست را ایفا میکرد، در حالی که حالا اولین جانشین دومفریز است، یکی از معدود مهرههای غیرقابل جایگزین در تیم.
رمز و راز آچه
در کنار دارمیان، آن روز دو ایتالیایی دیگر نیز بودند: آچربی و باستونی، که حالا هم آمادهاند خط مقدم را حفظ کنند. آچربی که همان زمان هم در ۳۵ سالگی، گویی آخرین ترانهاش را میخواند، پس از مهار هالند حالا در مونیخ یکی از مورد انتظارترینهاست. او را جادوی گل معجزهآسا برابر بارسا پیش میبرد. باستونی نیز در این دو فصل جایگاهش در میان برترین مدافعان قاره را تثبیت کرده؛ فقط یک جام لیگ قهرمانان برای تاجگذاری کم دارد.
چالهاناوغلو، درست در «استانبولِ خودش»، نمایشی ناموفق داشت، کمی به خاطر هیجان (او کاپیتان تیم ملی ترکیه است)، کمی به دلیل دشواری بازی برابر تیمهای پپ، و بیشتر به خاطر اینکه در پست واقعیاش بازی نمیکرد. به دلیل مصدومیت مخیتاریان، او به عنوان هافبک میانی به میدان رفت، در حالی که بروزوویچ بازیساز بود. در پایان آن فصل، کروات رفت و پست هافبک مرکزی به طور قطعی به چالهاناوغلو سپرده شد.
مخیتاریان، بازیکن ارمنی، نهمین نفر این گروه است، چون برخلاف دیگر هشت نفر، در ترکیب ابتدایی فینال استانبول نبود: با مصدومیت عضلانی شدیدی مواجه بود و در دقیقه ۸۴ به صورت اضطراری وارد زمین شد. حضوری که فقط حسرتها را بیشتر کرد.
پیمانی در اشک
اینبار، اگر عضلات اجازه دهند، او از ابتدا بازی خواهد کرد و گویی زمان هرگز نگذشته. برای بازیکنی حرفهای چون او، تفاوت بین ۳۴ و ۳۶ سال چیز چندانی نیست. افزون بر این، در صورت قهرمانی در مونیخ، مخیتاریان در تاریخ جاودانه میشود: نخستین بازیکنی که لیگ قهرمانان، لیگ اروپا (با منچستر یونایتد) و لیگ کنفرانس (با رم) را با هم به دست آورده است.
نیکولو بارلا، همراه همیشگی در خط میانی، همانند ۲۰۲۳ اکنون نیز ستون تیم است و همچون لائوتارو هنوز در پی نخستین جام اروپایی باشگاهیاش است. هر دو در تیم ملی به افتخار رسیدهاند – بهویژه آرژانتینی – اما قهرمانی با پیراهن نراتزوری مأموریتی است که در میان اشکهای استانبول با هم عهد بستند. لائوتارو، که در فینال فرصتی طلایی را برابر ادرسون از دست داد، حالا انگیزهای مضاعف دارد: امروز بازوبندی را بر بازو دارد که دیروز نداشت.