خبرورزشی | وقتی کریستیانو رونالدو در میکسدزون ورزشگاه آلیانتس آرهنا ظاهر میشود، چهرهاش غرق در شادی است. نزدیک ساعت ۱:۳۰ بامداد یکشنبه است، اما CR7 آماده است لحظهاش را زندگی کند، با رسانههای بزرگ و کوچک گفتگو کند و دوستان قدیمیاش از دوران رئال مادرید را در آغوش بگیرد.
او بار دیگر همان «ال بیچو» معروف است؛ لقبی که رسانههای اسپانیایی طی ۹ سال حضورش در لالیگا به او داده بودند. در ۴۰ سالگی، او سیوچهارمین عنوان دوران حرفهای خود را بهدست آورد؛ سومین قهرمانی با تیم ملی پرتغال، تیمی که تنها بازیکن حاضر در تمام سه عنوان قهرمانیاش بوده: یورو ۲۰۱۶ و لیگ ملتهای ۲۰۱۹ و ۲۰۲۴.
کریس حرفهای زیادی دارد. در حین ضربات پنالتی، مانند دیوانهای خود را به دیوگو دالوت چسبانده بود. گاهی میدید، گاهی نه. میان شانههای پهن همتیمیاش پنهان میشد، چشمانش را باز و بسته میکرد، او را در آغوش میگرفت و نفس را در سینه حبس میکرد... تا لحظهی رهایی.
صادقانه بگوییم، دیدن این شور، احساس و اشکها از ستارهای که همهچیز را، بارها، برده، هنوز هم الهامبخش است.
رونالدو از ۱۹ مه ۲۰۲۱، قهرمانی با یوونتوس در فینال کوپا ایتالیا برابر آتالانتا، طعمی از جام نچشیده بود. پس از بازگشت نهچندان درخشان به یونایتد و انتقالی پرپول به النصر عربستان، او فقط یک جام عربی برده – نه حتی آسیایی.
او از ناامیدی و سرخوردگی در پایان ماه مه، در اینستاگرام نوشت که «یک فصل تمام شده، اما داستان ادامه دارد». تلاش داشت به هر قیمتی در جام جهانی باشگاهها حاضر شود، اما موفق نشد. با این حال، با تیم ملی به آلمان آمد، در نیمهنهایی برابر آلمان و در فینال مقابل اسپانیا گل زد و آمار گلهای ملیاش را به ۱۳۸ گل در ۲۲۱ بازی رساند؛ و شمار گلهای حرفهایاش را به ۹۳۸.
در مقایسه، پلهها و پیتچیهای دیگر بسیار عقبترند: نیمار ۷۹، هری کین ۷۲، کلوزه ۷۱، داوید ویا ۵۹، ژیرو ۵۷.
آینده چه میشود؟
رونالدو در این لیگ ملتها سختی کشید. دیگر مثل گذشته نمیدود، نمیجهد و نمیدریبلد، اما همچنان رهبر است. با ۲۱ گل در ۲۵ بازی، با روبرتو مارتینز دوباره اوج گرفت. وقتی سرمربی مورد انتقاد قرار گرفت، کریس محکم پشت او ایستاد.
در مورد آیندهاش گفت: «هیچچیز تغییر نمیکند.» یعنی در النصر میماند؟ «بله.» تعجببرانگیز است. «آینده برای من همیشه کوتاهمدت است. مشخص است که به پایان نزدیکترم تا آغاز، اما به آن فکر نمیکنم. جام جهانی ۲۰۲۶؟ خواهیم دید. هنوز خیلی مانده. الان وقت لذتبردن از این قهرمانی است.»
و سپس حس وطنپرستی: «در کشورهای زیادی زندگی کردهام، اما هیچچیز بهاندازه پرتغال مرا احساساتی نمیکند. پوشیدن این پیراهن ویژه است، پیروزی با آن حتی بیشتر. برای مردمات، خانوادهات، فرزندانت میجنگی. ما ملتی کوچکیم، اما با آرزوهای بزرگ. افتخار میکنم که کاپیتان این نسل هستم. خیلی بردهام، اما این قهرمانی ویژه است.»
شاید چون در مقابل تیمی بزرگ بهدست آمد، تیمی با ۵ بازیکن متولد پس از نخستین بازی ملیاش در ۲۰۰۳؛ یا شاید چون عکسش در کنار نوجوانی چون لامین یامال قرار گرفت، تنها سه سال بزرگتر از پسر خودش.
«ما قویترین تیم جهان را شکست دادیم و این به ما اعتمادبهنفس میدهد تا به آیندهی بزرگتری فکر کنیم. سن من هر چه باشد، گرسنگیام باقیست، این سوخت موتور من است. به شناسنامه فکر نمیکنم، آنچه باید بشود، میشود. نه، امروز متوقف نمیشوم. مدتیست هر لحظه را انگار آخرین لحظه زندگی میکنم و قصد ندارم متوقف شوم.»
حق دارد؛ اسطورهای جاودانه.