به گزارش خبر ورزشی، بهناز شفیعی همسر ناصر حجازی دقیقاً یک ماه پس از درگذشت این اسطوره، مصاحبهای جذاب و خواندنی با ما انجام داد.
خانم شفیعی دوم تیر سال ۱۳۹۰ در حالی که یک ماه از درگذشت ناصر خان حجازی میگذشت، به نکات مهمی در لابلای گفتگوی اختصاصی خود با خبر ورزشی اشاره کرد که دوباره آنها را همراه با یکدیگر مرور میکنیم:
- این یک ماه بدون ناصر حداقل یک سال برایم طول کشید. البته آتیلا بیشتر از همه سختی کشید.
- در این مدت دو بار خواب ناصر را دیدم. یک بار چهارم خرداد بود که در خواب به من گفت: برو به هوادارانی که دم درب منزل تجمع کردهاند، بگو دیر وقت شده و سر و صدا نکنند چون همسایهها اذیت میشوند. اتفاقاً همین کار را هم کردم و از آن عزیزان خواستم به خاطر مراعات حال همسایهها، مراسم را تمام کنند. فردای آن روز هم زنگ منزل همسایهها را زدم و از آنها عذرخواهی کردم ولی به من گفتند ما خودمان هم تا دیر وقت قاطی جمعیت داخل کوچه هستیم.
- یکی از همسایهها خواب دیده بود که ناصر با یک سبد بزرگ گل آمده در منزل ولی من خانه نبودم.
-ارسلان نوهام چند روز قبل به من میگفت: مامان نازی از خدا بخواه من را الان نبرد چون دوست دارم مثل بابا ناصر اسطوره شوم و بعداً بروم.
- واقعا در مورد حجازی میتوان یک کتاب نوشت.
- آتیلا فعلاً قبول نکرده در استقلال مربیگری کند و شاید تصورش این بوده که منتی بر سرش است. او نمیخواهد هیچ منتی بر سرش باشد و دقیقا مثل پدرش زیر بار حرف زور نمیرود.
- روزی که امیر قلعه نویی برای ملاقات با ناصر به بیمارستان آمد، من به میان هواداران استقلال رفتم و گفتم اگر کسی به امیر حرفی بزند، میروم منزل. وقتی دیدم طرفداران خشمگین هستند و احتمال درگیری وجود دارد، خودم را وارد ماجرا کردم تا اتفاقی رخ ندهد. البته از قلعه نویی انتظار داشتم تلفنی به من تسلیت بگوید ولی این کار را نکرد. عیبی ندارد. این دنیا برای همه ما بالاخره یک روز تمام می شود.
بیشتر بخوانید:همسر حجازی: ناصر سیاسی نبود، مردمی بود؛ دغدغه معیشت مردم او را دق داد/ بعد منصور خان و ناصر دیگر استقلال، استقلال نشد!