خبرورزشی/ اردشیر لارودی؛ یکم- وعدههایی می شنویم که از رخ دادن اتفاقاتی خوش خبردارمان میکنند! نمیدانیم باید دل قوی داریم که در هشتم یا نهم آذر، بلاتکلیفی سیستماتیک پایان میپذیرد و ارگان فوتبال ما، چنان قوت و قدرتی قانونی و اداری به خود خواهد گرفت تا دیگر با چوب و شلاق دخالتهای فیفا حواسمان را جمع نکنند، یا نه، باز هم «در» روی پاشنه فعلی میچرخد و فوتبال، دوباره و سه باره و سی باره با اشکالات و دردسرهای پیشین مواجه خواهد بود؟
به زبان سادهتر، این کوه که بلند هم مینماید، چه خواهد زایید؟ موشی کوچک و ریز و نحیف یا نه، این بار اقتدار عمل هیئترئیسه را از یک سو و اختیارات کافی و وافی مجمع عمومی فدراسیون را از سوی دیگر شاهد میشویم که برای اعمال قدرت لازم، از نیروی تفکر و از توان تعقل روزآمد برخوردار است!
چرا نخواهیم؟ چرا نتوانیم؟
دوم- مگر نه این است که از کوزه همان برون تراود که در اوست؟ پس چرا توقعات خود را بالا نبریم؟ پس چرا خواستههای فوتبال خویش را با بیشخواهی حداقلی، درنیامیزیم؟ و آیا نوبت به سپردن کارهای بزرگ به مردمان بزرگنگر و بزرگاندیش نرسیده است؟
آیا هنوز هم باید سطح آرزوهای خود را به حداقل تقلیل داد؟ و ما میپرسیم چرا؟ چرا دانایان تواناتر را به این مهم مأمور نباید کرد؟ چرا ناچاریم از بسنده کردن به آش کشک خاله؟ یعنی چه که ما، بیش از این را سزاوار نیستیم؟ وا... که هستیم! باا... که هستیم! فقط کافی است که کار را به کاردان بسپاریم تا خاطره شادی بزرگ و سرور بیهمتای هشتم آذر سال ۷۶ تکرار شود!
این روزها، به حل یک بار برای همیشه مدیریت استقلال و پرسپولیس هم دل خوش کردهایم! قرینهای و قرینههایی، این دلخوشی را باعث شده است! خدا کند خیال نکرده باشیم!
زبان سرخ آقای آذری
سوم- در کنار این وعده به آینده، قرار است گویا نوک آدمهای صاحب سخن را بچینند! ماجرا از این قرار است که سعید آذری را، فراخواندهاند! برای چه؟ به کدام دلیل؟ برای چه منظوری؟ آیا میخواهند زهر چشم بگیرند از «او»یی که زبان سرخی دارد؟ آیا قرار است، هیچکس، هیچ حرفی، هیچ توقعی و هیچ بلندپروازی نداشته باشد؟ چرا؟ از این «بسته» فکری و این تحجر چه فایدهای؟
میدانیم که صبر باید کرد! میدانیم که صبوری باید ورزید! یاد گرفتهایم که با حوصله به خرج دادن، حلوا هم میتوان پخت! و چه حلوایی، شیرین و زعفرانی! حلوایی تنتنانی، از جنسی که تا نخوری ندانی!
میبینیم که برای سعید آذری که در خودش جربزه و لیاقت رئیس فدراسیون شدن را هم سراغ دارد، چه خواهد پخت- یا پختهاند- که باید دید و باید خورد و بلکه این بار دیدن و نخوردن مایه تحسین شود! سعیدخان، قاعده اینجور بازیها را بلد نیست! مثل خیلیهای دیگر! مثلاً همه آنهایی که حق فوتبال ایران را بالاتر و به مراتب هم بالاتر میدانند!
صداهای تازه
چهارم- از وزارت ورزش، صداهای تازهای بلند شده است! گویا که به غلط بودن و ناکارا بودن یک سلسله شیوههای مدیریتی کهنه پی برده شده!
کشتیبان ورزش را سیاستی دیگر آمده است! به ویژه فوتبال را به این شکل و به این سیاق، پیش بردن، حتی درجا زدن هم محال است! محال!
اگر زندگی کردن با گرانفروشی ارز و دلار و سکه، ارزان و راحت و کمدغدغه شد، فوتبال هم با پرداختهای یک میلیاردی به جای چند ده میلیون ریالی و امروزه با تقسیم چندین میلیاردی به جای حقوق غیرنجومی، چند صد میلیون تومانی، بسامان میشود! وای نه میشود و نه خواهد شد! صورت مسئله غلط است! فرض قضیه غلط است!
تا زمانی که هیئترئیسه این است و مجمع عمومی هم آن، آنچه که البته به جایی نرسد و به کاری نیاید، دانش است و تدبیر است و شایستگی است و شایستهسالاری و انواع دیگر محسنات! با این حال، صداهای متفاوت با خواستههای واقعبینانهتری به گوش میرسد! و ما، ترس داریم از اینکه باز هم کسوت، صرف عمر، کسب دانش، سواد آکادمیک و هر امری که نو باشد و لازم باشد، فدای سیاستبازی و سیاستورزی سیاستپیشگان شود!
نقطه اشتراک، هدف مشترک
پنجم- میترسیم پیشکسوتان و بزرگان نجیب ورزش و فوتبال، به پیشواز اهالی سیاست برده شوند! و الا، این وعده که نوبت به «اولیا» باعرضه و مخلص فوتبال رسیده است، مژدهای است که «مسیحا نفسی» با خود آورده است!
عزم وزارت ورزش و اراده وزیر ورزش جزم است، تا خناسان چگونه و با چه ورقی بازی کنند که دوباره کارها بهینه نشود! تا دوباره امر تخصصی ورزش به فاقدان هنر اداره ورزش سپرده شود! این روزها، از آن روزهای خاص است که همه نیکمردمان، باید کنار هم باشند و همسرایی و همآوایی و همنوایی و همافزایی کنند! ورزش باید دو پله یکی، جهش کند! فوتبال باید چند پله یکی، پرش داشته باشد! وقتی دایی و مجیدی به یک خط مشترک میرسند، وقتی علیرضا دبیر و محمد بنا با هم در یک راه به صرف انرژی و کسب انرژی میپردازند، یعنی حتماً به روزهای خاص رسیدهایم!
دایی، مجیدی را- حرکت درست و قابل دفاعش را- تأیید میکند! یعنی که باید با هم شد و با هم بود و با هم رزمید! علیه همه کسانی که پیشرفت فوتبال را مخالف خواستههای خود میدانند!