ناپولی هفته گذشته با تساوی مقابل اودینزه، توانست قهرمانیاش را پنج بازی قبل از پایان فصل، مسجل کند. ناپلیها آخرین اسکودتو را در فصل ۱۹۹۰-۱۹۸۹ با دون دیگو کسب کردند.
ابتدای لیگ، درصد قهرمانی ناپولی بسیار کم بود؛ حتی طرفداران این تیم باورشان نمیشد که فاتح اسکودتو لیگ امسال شوند اما اسپالتی و شاگردانش، این فرضیهها را نقض و رد کردند و کارشان را به درست ترین وجه ممکن، انجام دادند.
این یادداشت،قصد تحلیل فنی و تاکتیکی ناپولی فصل جاری را ندارد. تیم اسپالتی از هر نظر، میان سایر مدعیان، دست بالاتر را داشته و هیچ شک و ابهامی در بهترین بودن ناپولی نیست. میخواهم کمی از دیگو فقید یاد کنم! خواهان این هستم که با دیگو، درد دل کنم!
دیگو! چرا مردم شهر ناپل به طور عجیبی تو را دوست دارند؟ نه! تو را دوست ندارند؛ تو را میپرستند! تو یک الههای! تو اسطورهای! تو داستان جدیدی را برای ناپل و ناپولی، رقم زدی! تو در ناپل، مهم تر از پدر و مادر هستی؛ حتی مهم تر و خدا تر از خدا!
مردم شهر ناپل، خدای اول و آخرشان، دیگو است! دیگو! حال و هوای تو شباهتهای زیادی با مردم ناپل دارد! دیگو! تو از جنس آنها بودی؛ دقیقا از همان قشر و طبقهای آمدی که ناپلیها، همان احساس را به شهر و زندگی خود دارند! ناپل به تو احتیاج داشت؛ احتیاجی از جنس رهایی و نجات و پرواز به سوی آسمان!
ناپلیها گوش به فرمان تو هستند؛ کافیست تو امر کنی و مردم تمام و کمال در خدمت تو باشند؛ ولو آنکه مردم این شهر، بین حمایت از آرژانتین و ایتالیا در نیمه نهایی جام جهانی ۹۰، آرژانتین را برای تشویق و حمایت کردن و یار دوازدهم بودن، انتخاب کنند!
چنین است خصلتهای رفتاری تو!به همین خاطر است که تو برای همه، از پیر و جوان گرفته تا مرد و زن و فقیر و پولدار، دوست داشتنی هستی! تو فاتح دلها و محبوب قلبها هستی دیگو! ای کاش بودی و میدیدی آرژانتین، معشوقه ابدی ات، دوباره بر بام فوتبال جهان ایستاده! ای کاش بودی و با چشمانت، مشاهده میکردی که ناپولی، بعد از تو هم موفق به فتح اسکودتو شد!
تو ناجی و منجی ناپلیها شدی! وقتی اوضاع ناپولی در فوتبال ایتالیا خوب نبود و رقابتها و کورسهای قهرمانی بیشتر بین سه تیم ثروتمند و متمول شمال ایتالیا یعنی میلان، اینتر و یوونتوس شکل میگرفت، تو آمدی تا این معادله همیشگی را برهم زنی! انتقام گرفتی؛ آن هم چه انتقام شیرینی! انتقامی شیرین تر از عسل!
مارادونا در ناپل ظهور کرد تا عادتها را تغییر دهد؛ تا صفحه جدیدی از فوتبال را در ایتالیا ورق بزند؛ تا نوعی دیگر از زیباییهای فوتبال را به همگان در این کره خاکی، نشان دهد!
دیگو! تو افتخار جنوبی ترین تیم سرزمین چکمهای هستی؛ ناپولی، تنها تیم جنوبی کشور ایتالیا و مارادونا، تنها قهرمان ناپل تا «بی نهایت»، لقب میگیرد!
گاهی اوقات، به تنهایی دیگو حسادت میورزم. یکه و تنها، آلبی سلسته را قهرمان جام جهانی ۸۶ مکزیک کرد. یکه و تنها ناپولی را به دو اسکودتو و یک لیگ اروپا رساند. یکه و تنها به قلبهای مردم ناپل، نفوذ و رسوخ کرد!
هیچ وقت، ریتم گرفتن روپایی زدنت را با موسیقی پخش شده در ورزشگاههای مختلف قبل از آغاز بازیها را فراموش نمیکنم!
دیگو! تو شاعری هستی که شعرهایت، حکم آب حیات را برای آدمیزاد دارد! نقاشی هستی که شاهکارهای هنری ات، انسان را محو در خویشتن میکند! خلاصه کلام؛ هنرمندی از تبار آزادگی!
تو فوتبال را به رمانس،درام، ملودرام و صحنهای برای انتقام جویی یک ملت و یک شهر، آغشته کردی!
دیگو! هیچ وقت از یاد مبر که جلوهای از خدا، در روح و جسم تو دمیده شده! ناپلیها در همه دوران، فقط و فقط یک افسانه دارند. افسانهای که همیشه حقیقت داشته و به واقعیتهای قصههای پریان پیوسته است! و آن افسانه واقعی، شخصی نیست جز دیگو آرماندو مارادونا!
کوچهها و خیابانهای ناپل میدانند که مارادونا، امپراطور بلا منازع شهر است! سکوهای ورزشگاه ناپولی، همچنان نام تو را از اعماق وجود، فریاد میزنند! فریادی که حس دلتنگی را به تمام شهر، یادآوری میکند!
معین احمدوند| باشگاه خبرنگاران آزاد