خبرورزشی | ده سال پس از آن افتخارآفرینی فراموشنشدنی در برلین با بارسلونا، لوئیس انریکه بار دیگر تاریخ را تکرار کرد. اینبار، او با ایدههایی ناب و رویکردی متفاوت، پاری سن ژرمن را از تیمی پرزرقوبرق اما بیثمر، به قهرمانی بلامنازع در تمامی جامها رساند. این سهگانه تاریخی، نه تنها فصل جدیدی در تاریخ باشگاه پاریسی گشود، بلکه برای اولین بار در فوتبال فرانسه، تمامی جامهای ممکن را به یک تیم اهدا کرد. در شبی که مونیخ میزبان قهرمانی او بود، انریکه با درخشش در سطح اروپا، جایگاه خود را در میان بزرگترین مربیان تاریخ فوتبال تثبیت کرد.
تاریخسازی دوباره: فاتح سهگانه
برای نوشتن تاریخ، به او نیاز بود. تاریخ باشگاه پاری سن ژرمن، تیمی که از مجموعهای از ستارگان پرزرقوبرق اما بیثمر، به جمعی متحد و پیروز بدل شد؛ و نیز تاریخ فوتبال فرانسه، که هرگز شاهد آن نبود باشگاهی تمامی جامهای ممکن را درو کند. سرزمینی که تنها افتخار اروپاییاش در سطح قهرمانی باشگاهها، به ۳۲ سال پیش بازمیگشت؛ به قهرمانی مارسی مقابل میلان، درست همینجا، در مونیخ.
لوئیس انریکه، اکنون ششمین مربیای است که توانسته با دو باشگاه متفاوت، فاتح لیگ قهرمانان شود؛ در کنار نامهایی چون آنچلوتی، مورینیو، گواردیولا، هیتسفلد و هاینکس. نخستین قهرمانی او، ده سال پیش با بارسلونا در برابر یوونتوس بهدست آمد—آن هم در آلمان، اما در برلین. و آنبار نیز با یک سهگانه. بهبیان دیگر، لوچو نهتنها تاریخ مینویسد، بلکه آن را تکرار نیز میکند.
"ما تاریخ نوشتیم" و پیوندی عمیق
«ما تاریخ نوشتیم—و این همان هدفی بود که از آغاز فصل در سر داشتیم. در تمام این مسیر، پیوندی عمیق میان من، بازیکنانم و هواداران شکل گرفت. این موفقیت، شایستهمان بود. بازی در چنین فینالی دشوار است، اما توانستیم فشار و هیجان را بهخوبی مدیریت کنیم.»
اینها سخنان لوچوی خردمند است؛ مردی که تماشاگران در جایگاهها به احترامش برخاستند و دختر کوچکش، «زانا» را به یاد آوردند—دختری که در سال ۲۰۱۹، در نُه سالگی درگذشت.
لوچو که در سال ۲۰۱۵ پرچم بارسلونا را در برلین برافراشت، حالا میگوید:
«دیگر نیازی به افراشتن پرچم ندارم. زانا همیشه با من است. جسمش دیگر اینجا نیست، اما در دل من زندگی میکند.»
او، که با بازیکنانش چون نوجوانی شادمانه میجهد و خوشی میکند، هر صبح روزش را با راه رفتنِ پابرهنه روی چمنهای کمپ تمرینی پواسی آغاز میکند؛ جایی که نمایشگرهای بزرگی برای آموزش تاکتیک نصب کرده و حتی بالابری برای نظارت بر تمرینها از ارتفاع تدارک دیده است.
لوچو، نخستین ساکنِ کمپ جدید پاری سن ژرمن بود—ماهِتمامی که هفتهها در آنجا خوابید و با وسواس و شوری ادیبانه، بر جزئیات نظارت کرد.
از وقتی خانهای نزدیک کمپ یافته، هر روز با دوچرخه—عشق دیریناش—به تمرین میرود، و گاهی نیز به دل پاریس میزند تا مانند یک پاریسی واقعی، بر تراس کافهای بنشیند و نوشیدنیاش را بنوشد.
آغاز یک چرخه جدید
لوچو، که در آغاز با رسانهها اصطکاک داشت، اکنون حتی با خبرنگاران نیز صبورانهتر رفتار میکند. او که به وعدهاش وفا کرد و اکنون به زبان فرانسوی نیز سخن میگوید؛ چرا که روحیهی رقابتیاش، هرگز آرام نمیگیرد و زندگی را بدون چالش تاب نمیآورد.
همان کسی که دو سال پیش، هدایت پاری سن ژرمنی را برعهده گرفت که در سودای وداع با ستارگانی چون مسی و نیمار بود—و سپس، بدون امباپه ادامه داد؛ بازیکنی که حالا در رؤیای فتح اروپا با رئال مادرید است، و باید در شبکههای اجتماعی، به باشگاه پیشینش تبریک بگوید.
لوئیس انریکه، با آرامش و ثبات، تیمی ساخت که در آن، هر فردی در خدمت گروه است؛ تیمی با سبک بازی مالکانه و عمقی، جایی که امتیازهای انحصاری و جایگاههای تضمینی وجود ندارد. قوانین برای همه یکسان است؛ چه برای دمبلهای که در سودای توپ طلاست، چه برای مایولوئی گمنامی که کسی او را نمیشناخت.
او، با ترکیبی از نظم تاکتیکی و روانشناسی عمیق، بازیکنانی را شکوفا کرد که در آغاز فصل، برای بسیاری بینام بودند؛ بازیکنانی که رفتهرفته نامشان را بر زبانها انداختند، تا فصلی تاریخی را رقم بزنند—آغازی برای چرخهای نو، به نام «لوئیس انریکه».