به گزارش خبرورزشی، آرتور کوین یامگا یکی از آن خارجیهایی است که نامش تا ابد در تاریخ فوتبال ایران ثبت و خاطراتش نسل به نسل منتقل خواهد شد.
در همه جای دنیا بازیکن و مربی خارجی برای دو هدف کوتاه و بلند مدت جذب میشوند. بازیکن و مربی که طبق قانون نانوشته باید لااقل چند سر و گردن بهتر و بالاتر از نیروهای بومی باشند وگرنه حتی ثروتمندترین باشگاهها و کشورها هم پولشان را خرج جوانان با استعداد خود میکنند.
یامگا از معدود خارجیهایی بود که در این سالها به فوتبال ما آمد و هر دو هدف را با هم برآورده کرد. او با پوشیدن پیراهن استقلال و زدن گلهای بسیار حساس در کوتاه مدت، بارها و بارها -حتی خیلی بیشتر از پست تخصصیاش که مدافع راست بود- استقلال را نجات داد و به پیروزی رساند.
و در دراز مدت نیز بیشترین تاثیر را چه درون و چه بیرون مستطیل سبز روی همبازیان خود و حتی رقبا گذاشت. یامگا به لحاظ فنی جز دوسه مدافع کناری خوب لیگ ما در سالهای اخیر بود که بازیکنان هم تیمی او در استقلال و نساجی بیشترین بهره را از کیفیت فنی بالای او میبردند.
بازیکنان رقیب هم از او یاد میگرفتند؛ چه ریزه کاریهای فنی، هماهنگی و روح تیمی و چه شخصیت بالای اخلاقی و رفتاری او درون و بیرون زمین، که این یکی باعث شد دوست و دشمن به او احترام گذاشته و حتی وقتی در دربی در وقتهای تلف شده پنالتی را به بیرانوند زد و گل کرد، هواداران پرسپولیس هم کلامی علیه او شعار ندادند.
یامگا در این سالها با مصاحبهها و رفتارهای حرفهای جای خود را در دل همه باز کرد اما اوج کار او در حادثه تلخی بود که حین تمرین استقلال برایش رخ داد. یامگا در تمرین چشمش را از دست داد، همه جای دنیا مسئولیت بازیکن در تمرین و سفر و مسابقه بر عهده باشگاه است...
اگرچه استقلال در درمان او کوتاهی نکرد اما شاید هر کس جای او بود، از امید حامدی فر شکایت میکرد. اما او نه فقط این بازیکن جوان را مثل یک دوست پذیرفت، بلکه به شهادت نزدیکان مانع از برخورد و اخراج او از باشگاه شد.
یامگا کسی بود که وقتی چند سال قبل سفارتخانههای اروپایی از اتباع خود خواستند به سرعت ایران را ترک کنند، وقتی لوکادیا در آستانه دربی دست پرسپولیس را در پوست گردو گذاشت و رفت، نه فقط ماند و به استقلال کمک کرد بلکه با مصاحبهها و در صفحه شخصی خود در فضای مجازی، خیلی بیشتر از سهم و توانش سعی کرد فرهنگ واقعی مردم ایران را به دنیا نشان دهد.
او یک تنه مقابل تبلیغات مسموم غربیها علیه ایران و ایرانی ایستاد. از امنیت کشورمان گفت و خلاصه در یک کلام جواهر بود اما متاسفانه برخیها در باشگاه استقلال با کنار گذاشتن او به بدترین شکل پاسخ خوبی هایش را دادند.
یامگا میتوانست بازی کند و میخواست که بماند. هر کجای دنیا بود به واسطه آن همه درخشش و این رفتار جوانمردانه قراردادش تا پایان فوتبال تمدید میشد اما ناجوانمردانه و با اطلاعات غلط کنارش گذاشتند. او را سر دواندند تا عاصی شده و از استقلال برود.
یامگا بلافاصله راهی نساجی شد و فصل قبل هم به استقلال گل زد هم به پرسپولیس، او هنوز هست و بازی می کند اما آنها که او را کنار گذاشتند -با وجود کیلوها منم و کیلومترها رکورد- حالا دیگر جایی نه در استقلال و نه در هیچ کجای فوتبال ندارند.
خبر رسید که خوشبختانه این فرانسوی خوش قلب و دوست داشتنی بینایی اش را بازیافته و برای او به عنوان یک انسان و یک ورزشکار خوشحالیم، اما چه کسی می تواند دل شکسته او در پی آن برخورد را ترمیم کند؟
یامگا با همان یک چشم هم نشان داد چیزی از سایر بازیکنان لیگ برتری کم ندارد ولی فراموش نکرده ایم کسانی را که می خواستند از سمت چشم آسیب دیده او حمله کنند تا برنده شوند....