کشور زامبیا در قاره آفریقا جزو کشورهای برتر این قاره نیست. همه میدانیم وقتی از آفریقا صحبت میکنیم از فقر و گرسنگی و کشورهای توسعهنیافته حرف میزنیم اما در همین قاره آفریقا هم تفاوت زیادی بین کشورها وجود دارد. برخی مثل آفریقای جنوبی در جنوب یا مصر و الجزایر در شمال بنادر معروفی دارند. برخی جاذبههای گردشگری و حیات وحششان توریست جذب میکند و برخی دیگر با داشتن معادن الماس یا سایر معادن با ارزش زیرزمینی چشم دنیا را به دنبال خود دارند. اما کشورهایی مثل زامبیا هیچکدام این امتیازات را ندارند تا سرمایهگذار خارجی جذب کنند.
در ورزش اما استعدادهای آفریقایی همیشه موردتوجه کشورهای بزرگ بودند و همین حالا در لیگهای معتبر اروپایی بیشتر بازیکنان آفریقایی هستند. حرف دوومیدانی و برخی رشتههای دیگر هم که نزنیم بهتر است، سیطره یکسره سیاهان! اما در هیچکجای آفریقا لیگی با استانداردهای تمامحرفهای پیدا نمیشود. حتی امثال محمد صلاح یا بازیکنان بزرگ سنگالی، مراکشی یا الجزایری در بااشگاههای اروپایی پرورش مییابند. خیلی از کشورهای آفریقایی اصلا لیگ حرفهای ندارند و چنین ادعایی هم نمیکنند.
کشور زامبیا از ضعیفترین کشورهای آفریقایی است و طبعا در ورزش هم حرفی برای گفتن ندارد. زامبیا در فوتبال تنها یک بار و با اتکا به یک نسل که در المپیک ۱۹۸۸ سئول درخشیدند، مطرح شد. نسلی به رهبری کالوشا بووالیا، که میتوانست قبل از ژرژ وئا بهترین بازیکن جهان شود اما با یک حادثه سقوط هواپیما آن نسل به کل از بین رفت... اما با همه این حرفا اگر فکر میکنید که امکانات و زمینهای همین کشور زامبیا تفاوتی با کشور خودمان دارد سخت در اشتباهید! نگاه کنید به همین عکسی که برای دی ماه گذشته است و این روزها دوباره وایرال شده؛ به زمین، به خطکشی، به تماشاگران دور زمین، به لباس بازیکنان و به نوع مدیریت برگزارکنندگان و حتی آن کسی که جایزه را میدهد! چقدر آشناست، نه؟ فقط یک اسبسوار دور زمین کم دارند! البته که اگر امروز سری به لیگ زامبیا بزنیم احتمالا از آن موقع بهتر شدهاند؛ درست برخلاف ما!
ما به اهدای ۵ شانه تخممرغ به بهترین بازیکن زمین میخندیم اما اینجا خودمان به قهرمان جهان قابلمه و قاشق چنگال هدیه میکنیم. ما به افرادی که ادعای حرفهای و لیگ حرفهای ندارند میخندیم اما خودمان نه چمن داریم نه نور در استادیومها و نه برنامه و مدیریت حرفهای! هنوز هم در بسیاری از مناطق کشور ما به قهرمانان مسابقات ورزشی دام زنده و مرغ و خروس میدهند و مدیران تربیت بدنی ما هم در این گونه مراسم شرکت میکنند.
اصلا یک سوال: دادن ۵ شانه تخم مرغ به یک ورزشکار بدتر است یا یک کارت هدیه ۱ میلیون تومانی به قهرمان جهان که وقتی پای عابر بانک میرود متوجه میشود کارت خالی است؟ و همه اینها را بگذارید کنار همان سوال اول؛ اینکه آنها ادعای حرفهگری ندارند اما ما داریم؛ آنها ادعای نفوذ در قاره و سطوح بالای تصمیمگیری را ندارند اما ما داریم؛ آنها تماشاگر ندارند که عاشقانه مسابقات ورزشی را دنبال کنند اما ما داریم و راهشان نمیدهیم! حالا انصافا باز هم به زامبیا میخندید؟