تقلید در هر عرصهای میتواند بزرگترین آفت باشد. به خصوص تقلید در کارهای ناپسند که ارتباطی با فرهنگ ما ندارد و مثال بارز آن تتوهای ورزشکاران است که این روزها در بازیهای حساس لیگ برتر حسابی توی ذوق میزند. اینکه چرا ما باید کورکورانه از هر کاری که فوتبالیستهای خارجی میکنند تقلید کنیم، یک بحث است و اینکه چرا در این تقلید اینقدر بیسلیقه هستیم بحث دیگر!
در همه جای دنیا بازیکنان متعلق به هر فرهنگ و جغرافیایی باشند، تتوهای متناسب و معنادار انتخاب و بر روی نقاط مشخصی از بدن استفاده میکنند. مثلاً تتوهای بازیکنان آرژانتین همگی با نقشی از خورشید روی آرنج عجین شده که نماد این کشور و مرکزیت پرچم آلبی سلسته است.
بازیکنان آفریقایی یا آسیای شرقی نیز به همین ترتیب و خیلی کم میبینیم که بازیکنی روی گردن یا سر یا جاهای نامتعارف تتو کند یا اگر هم هست، اصرار در نمایان کردن آن داشته باشد! تا ۱۰ سال پیش معدود بازیکنانی که از اروپا آمده و تتو داشتند، با لطایف الحیل مجبور به پوشاندن آن بودند. همین چند وقت پیش اشکان دژاگه ماجرای تتوهایش را گفت اما ببینید که حالا این تهاجم فرهنگی به کجا رسیده است.
در بازی پرسپولیس و استقلال خوزستان تتوهای زشت بازیکنان خیلی به چشم میآمد. درست مثل دفتر نقاشی بچههای مهد کودک؛ به همان اندازه از هنر و سلیقه و درهم ریختگی! بابا نان داد! امضای دوران کودکی! یک خورشید و مزرعه و کلبه! همه با فاصله و بدون ترتیب و منظره زشتی که مقابل چشمان میلیونها بیننده رژه می روند.
خب برادر! تتو هم میزنی لااقل با سلیقه و قشنگ بزن یا حداقل معنا داشته باشد اما بازیکنان بزرگ ما انگار فقط میخواهند تتو داشته باشند! دیگر معنا و جای آن مهم نیست...