یکشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۰۰:۰۳
۰ |
۰

به بهانه قهرمانی کریستال پالاس در جام حذفی انگلیس؛ بهشت در قفس!

به بهانه قهرمانی کریستال پالاس در جام حذفی انگلیس؛ بهشت در قفس!
زمان مطالعه: ۶ دقیقه

درون قفس‌های جنوب لندن؛ جایی‌که ستارگان خیابانی کریستال پالاس چون ازه، فنون بازی را فرا می‌گیرند/ نوشته ایان هربرت و مت بارلو

به گزارش خبرورزشی، ساعاتی قبل از قهرمانی کریستال پالاس در جام حذفی انگلیس، ایان هربرت و مت بارلو در دیلی میل یادداشت جذابی نوشته بودند که خواندن آن خالی از لطف نیست؛

دیوارهای سیمانی «کنیو گاردنز» با تابلوهایی آذین شده‌اند که می‌کوشند نظم را القا کنند: «برگزاری مهمانی ممنوع»، «کباب‌پزی ممنوع»، «بازی با توپ ممنوع». حتی بر درهای آهنین قفس فوتبال، جایی که گروهی پسر در حال بازی‌اند، نوشته شده: «ورود زیر ۱۲ سال ممنوع». اما وقتی نوبت فوتبال می‌رسد، این‌جا قانون معنی ندارد؛ تنها آزادی‌ست که حکم‌فرماست.
در سرمای غروب، مشاجره‌ای گذرا درباره محدودیت سنی میان دو نوجوان ـ که دست‌کم پانزده ساله به نظر می‌رسند ـ درمی‌گیرد، اما کسی دل در این بحث ندارد و بازی بی‌وقفه ادامه می‌یابد.
نیم‌ساعتی پیش، تنها سه نفر بازی می‌کردند؛ حالا که ساعت پنج شده، یک تیم هفت نفره است و تیم دیگر نه نفره. بازیکنان می‌آیند و می‌روند، و هیچ‌کس اهمیتی به تعداد نمی‌دهد. اگر ازشان بپرسید نتیجه چیست، شانه بالا می‌اندازند؛ اما اگر بپرسید گل پنجم یا ششم چطور زده شد، پرشور برایتان تعریف خواهند کرد.

رایانِ ده‌ساله، پس از یک چرخش کرویف و شوتی تماشایی از راه دور، با لحن فاتحانه می‌پرسد: «حالا اسمو یادت می‌مونه؟» جوردون توپ را دور تروی ـ یکی از بزرگ‌ترها ـ می‌چرخاند، بی‌آن‌که تروی بتواند پا به توپ بزند. رایان، که بهترین بازیکن زمین است، کالوین را لایی می‌زند؛ حرکتی که در اینجا بیشتر از گل‌زنی اعتبار می‌آورد. در این قفس، لایی‌خوردن ننگ اجتماعی‌ست.

این‌جا جایی فرسوده، نازیبا و گه‌گاه خطرناک است؛ در محاصره بلوک‌های آپارتمانی. نام «گاردنز» چندان به آن نمی‌آید؛ جایی‌که زمانی مأموران قتل نیز به آن سر زده‌اند.
اما در فقدان هر فضای دیگر، این قفس پنجاه‌متری در برموندزی جنوب لندن، بهشتی‌ست واقعی. هویت همین پسرهایی‌ست که، اغلب از اقلیت‌های قومی‌اند و چنان در نمایش مهارت‌های خود غرق‌اند که حتی با لباس مدرسه بازی می‌کنند.

این قفس نه‌تنها میدان بازی، بلکه تجسمی کوچک از پدیده‌ای‌ست که در دهه اخیر، جنوب لندن را به حاصل‌خیزترین خاک فوتبال بریتانیا بدل کرده: ناحیه‌ای ده‌مایلی پر از قفس‌هایی با چمن مصنوعی و فنس‌های فلزی، که نقش حاشیه‌نشین‌های پاریس را برای فرانسه، برای فوتبال انگلیس بازی می‌کند.
در قلب این پدیده، باشگاه کریستال پالاس قرار دارد؛ باشگاهی جنوب‌لندنی با ورزشگاهی که در شعاع بیست‌دقیقه‌ای‌اش، هفت میلیون نفر زندگی می‌کنند. امروز، آن‌ها در فینال جام حذفی مقابل منچسترسیتی برای نخستین جام تاریخ‌شان می‌جنگند.

قفس‌ها ستارگانی به پالاس هدیه کرده‌اند: ویکتور موزس، ویلفرد زاها، ناتانیل کلاین، آرون وان-بیساکا و ابریچی ازه‌ی ۲۶ ساله، که امید بسیاری از هواداران بر شانه‌های اوست.
این بازیکنان، ساعت‌ها با توپ درگیر بوده‌اند؛ بدون ساختار، با حسی غریزی، لمسی لطیف و درکی عمیق از فضاهای تنگ. فشردگی فضا آن‌ها را واداشته تا شکاف‌هایی را ببینند که بازیکنان پرورش‌یافته در ساختارهای منظم هرگز درک نمی‌کنند. دیوارهای قفس، هم مانع‌اند و هم متحد؛ برای گرفتن پاس‌های بازگشتی و خلق فضا.

الیور گلاسنر، مربی پالاس، در پادکست Men in Blazers ویژگی‌های ازه را چنین توصیف کرد: «او ربات نیست. انسان است و به آزادی نیاز دارد. برای من، تعادل میان دستور دادن و آزاد گذاشتن بازیکن ـ به‌ویژه در حمله ـ بسیار مهم است. خلاقیت، بدون آزادی ممکن نیست.»
گری ایسات، مدیر آکادمی پالاس، این قفس‌ها را بازمانده‌ای از فوتبال خیابانی می‌داند؛ چیزی که در بیشتر نقاط بریتانیا از میان رفته: «ما به آن تمرین نامنظم می‌گوییم. شاید دو نفر برابر پنج نفر بازی کنند. در آن، بازیکنان در هر سنی حسی خارق‌العاده از کنترل و محافظت از توپ می‌یابند؛ چیزی که در فوتبال سازمان‌یافته کمتر می‌بینید. بهترین بازیکنان دنیا، توانایی حفظ توپ در فضاهای تنگ و پر فشار را دارند.»

او می‌افزاید: «این قفس‌ها خلاقیت و جذابیتی را بازمی‌گردانند که زمانی فوتبال خیابانی با خود داشت؛ وقتی تا تاریکی بازی می‌کردیم. ما آن را از دست دادیم با تلویزیون و تلفن همراه. اما فوتبال قفسی، آن روح را احیا می‌کند.»

کریستال پالاس بیش از ۲۰ میلیون پوند سرمایه‌گذاری کرده تا یکی از برترین آکادمی‌های بریتانیا را بسازد و استعدادهای محلی را حفظ کند؛ و به باشگاه جوانان جنوب لندن بدل شود.

این، مأموریت استیو پریش است؛ رئیس باشگاه که ۱۵ سال پیش آن را از ورشکستگی نجات داد. او به میل اسپورت می‌گوید: «عاشق این‌ایم که در دل منطقه‌ای با این‌همه استعداد زندگی می‌کنیم. ما بخشی از این جامعه‌ایم. بازیکنان خارجی هم خوب با فضا هماهنگ شده‌اند.»
پالاس بیش از ۵۰ استعدادیاب در جنوب لندن دارد و همه در اطراف قفس‌ها می‌دانند که باشگاه در پی تاریخ‌سازی‌ست.

همه از ازه و مارک گوهی به‌عنوان امیدهای بزرگ نام می‌برند، اما کودکان درون قفس‌ها، در کنار نام پالاس، از آرسنال، بارسلونا، لیورپول و پاری‌سن‌ژرمن نیز می‌گویند.

باشگاه‌های ثروتمند، که هیچ فرصتی را از دست نمی‌دهند، اجازه نمی‌دهند پالاس به‌راحتی استعدادهای جنوب لندن را جذب کند. تاکسی‌های شیک ادیسن لی که پسران را مستقیماً از مدرسه به کمپ‌های تمرینی می‌برند، خود گواه همین رقابت‌اند. منبعی به میل اسپورت گفته: «آرسنال پول هنگفتی در این راه خرج می‌کند.»
طرح عملکرد نخبه لیگ برتر در سال ۲۰۱۲، محدودیت‌های جغرافیایی را حذف کرد؛ و آکادمی‌های سطح یک را قادر ساخت از سراسر کشور جذب استعداد کنند. با آن‌که پالاس، چارلتون و میلوال همچنان سیستم‌های موفقی دارند، اما باشگاه‌هایی چون منچسترسیتی استعدادیاب ویژه برای جنوب لندن دارند و برایتون نیز در این منطقه فعال است.

آرسنال بود که ابریچی ازه را، که در گرینویچ و تنها ۱۲ مایل دورتر از سلهرست پارک زاده شده، جذب کرد. اما او در ۱۳ سالگی کنار گذاشته شد، در ۱۶ سالگی از فولام، و در ۱۸ سالگی از میلوال رد شد، تا سرانجام در کویینز پارک رنجرز جایی بیابد. اکنون، او نماد هویت «جنوب لندنی و مفتخر» برای پالاس است.
پالاس اکنون پناهگاهی‌ست برای بازیکنانی که از تیم‌های بزرگ کنار گذاشته شده‌اند؛ از جمله گوهی از چلسی، ادی نکتیا از آرسنال، رومین اسه از میلوال، و بازیکنان قرضی چون ترووه چالوبا و روبن لوفتوس‌چیک.

ثمره این سرمایه‌گذاری در آکادمی، در پیروزی ۶–۰ تیم زیر ۲۱ سال پالاس برابر چلسی در زمین ساتن یونایتد نمایان شد؛ جایی‌که هندولو مصطفی، بازیکنی از سیرالئون، درخشان‌ترین چهره میدان بود. نشانه‌ای‌ست که نشان می‌دهد پالاس نیز چون دیگران، فراتر از حیاط خلوت خود می‌اندیشد.

کال موری، نویسنده کتاب چیزی در آب هست: داستان مراکز استعداد فوتبال انگلستان، می‌گوید: «توپ هیچ‌وقت متوقف نمی‌شود. لمس‌های بیشتر، در فضای تنگ‌تر، تماس بیشتر. هدف، شرمنده‌کردن حریف است و شرمنده‌نشدن خودت.»

او می‌افزاید: «در دریبل‌های زاها، تکل‌های وان-بیساکا، و نحوه حرکت ازه با توپ، این ویژگی‌ها را می‌بینید. او شجاعتی دارد که از نگه‌داشتن توپ در شرایط دشوار نمی‌ترسد.»
این سبک، نوع تازه‌ای از بازیکن انگلیسی را خلق کرده؛ دور از سخت‌کوشی صرف نسل‌های دهه‌های ۷۰ و ۸۰، و بیشتر شبیه بازیکنان فرانسوی پرورش‌یافته در حاشیه‌های پاریس.
در بسیاری جهات، آکادمی پالاس چیزی‌ست همانند آن‌چه مجموعه جوانان پلت‌لین سیتی پیش از خرید ابوظبی بود. هواداران پالاس عاشق این‌اند که در دوران جهانی‌شدن باشگاه‌های ثروتمند، تیم‌شان همچنان محلی مانده است.

یکی از بزرگ‌ترین امتیازهای پالاس در ومبلی، «هولمزدیل فنتیکس» است؛ گروه اولتراهای باشگاه که بنرهای افسانه‌ای‌شان بخشی از هویت محلی تیم شده‌اند.
یکی از معروف‌ترین بنرهای آنان در دیدار یازده سال پیش برابر سیتی چنین بود: «شما پول دارید، ما روح داریم.» گرچه هواداران سیتی آن را رد می‌کنند، اما از جمله لحظات خاص فینال امروز، بنری خواهد بود که هواداران با جمع‌آوری ۴۰ هزار پوند برای آن تلاش می‌کنند.

بنر باشکوه ۱۳ هزار پوندی‌شان برای نیمه‌نهایی مقابل استون ویلا، تصویر کودکی هفت‌ساله را نشان می‌داد که پیراهن آندروس تاونسند را گرفته بود، با عبارت: «دست منو بگیر، تمام زندگیم رو هم بگیر». این آهنگ، سال‌هاست که معنای ویژه‌ای برای پالاس دارد.
این فینال جام حذفی، در دورانی برای هولمزدیل فنتیکس رقم می‌خورد که بسیاری آن را بهترین روزهای پالاس از سال ۱۹۹۰ تاکنون می‌دانند؛ از آن تساوی پرتنش ۳–۳ برابر منچستریونایتد در فینال، تا امروز.

فراز و نشیب‌ها ادامه داشته؛ شکست‌های سنگین برابر سیتی و نیوکاسل در آوریل، و پیروزی‌های پراحساس مقابل استون ویلا و تاتنهام در هفته‌های اخیر. اما گلاسنر تیمی ساخته که هم منظم است و هم تهاجمی.

وب‌گردی و دیدنی‌های ورزش

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

پربازدید امروز

آخرین خبرها

منهای ورزش

بازرگانی